طولانیترین سفر زندگی، سفر از ذهن به دل است.
یاد بگیریم احساساتمان را بشناسیم، یکی از دشوارترین کارهاست.
بسیاری از مردم، حتی هنگام تلاطم خشم در وجودشان، نمیدانند که خشمگیناند. برخی دیگر نمیدانند غمگین هستند، درحالی که غم، تنها خورشیدی است که در صبحدم با آن طلوع میکنند.
هشیاری احساسی - آگاه بودن از تمامی احساسات و هیجاناتی که در هر لحظه تجربه میکنیم - بسیار دشوار است، زیرا در هر لحظه دستخوش دردهای بسیار هستیم. هشیار شدن نسبت به احساسات، به معنی آگاهی از درد است. این آگاهی، چالش برانگیز، دشوار و ناخوشایند است. اگرچه ارزندهتر از آن است که ما تصورش را میکنیم. چرا که اغلب، هیچ تصوری از زندگی فارغ از فشار، وابستگیهای احساسی، وسواسهای فکری و انواع اعتیادها نداریم. در زندگی با هشیاری احساسی، تمامی رفتارها از دلی قوی برمیآیند و وابستگی به نتیجه کار وجود دارد.
اگر هشیاری احساسی را انتخاب نکنیم، تنها گزینهی دیگر نقاب زدن به دردهایمان است. وقتی اینکار را میکنیم، درد به اشکالی غیر منتظره ظاهر میشود، رفتارمان را مختل میکند، کلامان را تغییر میدهد، ادراکمان را شکل میدهد،و نتایجی دشوار و نامطلوب به بار میآورد.
همه فصول کتاب حاضر برای درک مفهوم هشیاری احساسی ضروری میباشد و آنها به شما کمک میکند تا انسانهای دیگر و مشکلاتشان را بهتر درک کنید.