حمیدرضا بلندسران


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
راز 7 ساعت
  • 128,000 تومان
  • با تخفیف: 128,000 تومان
شاهدی برای دادگاه
  • 35,000 تومان
  • با تخفیف: 35,000 تومان
رویا
  • 32,000 تومان
  • با تخفیف: 32,000 تومان
نخستین پرونده‌های پوآرو
  • 48,000 تومان
  • با تخفیف: 48,000 تومان
تحقیقات پوآرو
  • 29,000 تومان
  • با تخفیف: 29,000 تومان
فیل‌ها به خاطر می‌آورند
  • 31,000 تومان
  • با تخفیف: 31,000 تومان
شکار قاتل
  • 40,000 تومان
  • با تخفیف: 40,000 تومان
جنایت در شب آتش‌بازی
  • 78,000 تومان
  • با تخفیف: 78,000 تومان

راز 7 ساعت

  • 128,000 تومان

-پدر... باندل در حالی که در اتاق خلوتگاه پدرش را باز می‌کرد سرش را داخل برد و گفت: -می‌خواهم با هیسپانو به شهر بروم. دیگر نمی‌توانم یکنواختی این‌جا را تحمل کنم.

شاهدی برای دادگاه

  • 35,000 تومان

اولین بار از زبان ویلیام رایان خبرنگار آمریکایی بود که ماجرا را شنیدم قبل از برگشتنش به نیویورک داشتم در لندن شام را با او می‌خوردم که اتفاقی گفتم فردا صبح می‌خواهم به فولبریج بروم.

رویا

  • 32,000 تومان

هرکول پوآرو مثل همیشه سر وقت وارد اتاق کوچکی شد که خانم لمون، منشی پر کار او در آن منتظر شنیدن دستورات آن روز بود. در نگاه اول به نظر می‌آمد اندام خانم لمون تماما از خطوط صاف و موازی تشکیل شده و از این لحاظ برای پوآرو که طرفدار تقارن هندسی بود، خیلی خوب بود. نا اینکه پوآرو در مورد اندانم زن‌ها هم طرفدار نظم و دقت هندسی باشد، برعکس او آدم سنت گرایی بود و تعصب شدیدی روی منحنی‌ها داشت.دوست داشت زن‌ها زن باشند!ولی خانم لمون را نمی‌شد 1 زن حساب آورد. او 1 انسان ماشینی بود! 1 ابزار دقیق. 48 سال سن داشت و شانس آورده بود که بکلی فاقد تخیل است.

نخستین پرونده‌های پوآرو

  • 48,000 تومان

کاملا اتفاقی بود که دوستم هرکول پوآرو، رئیس پلیس سابق بلژیک، با پروند استایلز پیوند بخورد. موفقیت او در این پرونده او را به آدم سرشناسی تبدیل کرد و تصمیم گرفت تا وقتش را به مسائل جنایی اختصاص دهد. من هم که بر روی رودخانه سام مجروح و از خدمت در ارتش معاف شده بودم، سرانجام آپارتمانی را مشترکا با او در لندن گرفتم. از آنجایی که اطلاعات دسته اولی از پرونده‌های مهم او دارم، به نظرم آمد تعدادی از جالب‌ترین‌شان را انتخاب و ثبت کنم. دیدم فعلا موردی بهتر از جنجال عجیبی که زمان خودش کلی بین مردم هیاهو کرد، وجود ندارد. می‌خواهم ماجرایی را که در ضیافت پیروزی اتفاق افتاد تعریف کنم.

تحقیقات پوآرو

  • 29,000 تومان

جلو پنجره آپارتمان پوآرو ایستاده بودم و از بیکاری داشتم بیرون خیابان را نگاه می‌کردم. ناگهان آرام و بی‌اختیار گفتم: عجیب است. چی دوست من؟ پوآرو با خونسردی و در حالی که بی‌حرکت در اعماق مبل راحتی‌اش فرو رفته بود، این را پرسید: از این اطلاعاتی که بهت می‌دهم نتیجه‌گیری کن، پوآرو! زن جوانی اینجاست. با لباس‌های گران قیمیت... کلاه مد روز از جنس خز خیلی عالی. آهسته به حرکتش ادامه می‌دهد، در حین راه رفتن نگاهی به خانه‌ها می‌اندازد. انگار خودش نمی‌داند، سه مرد و یک زن میانسال دارند تعقیبش می‌کنند. همین الان پسر پادویی به آنها ملحق شد که او هم دنبال دختر است و انگار دارد با سر و دست به او اشاره می‌کند. این دیگر چه جور نمایشی است که دارد اجرا می‌شود؟ آیا دختره کلاهبردار است و آنها هم کارآگاه‌هایی هستند که دارند تعقیبش می‌کنند و در پی دستگیر کردنش هستند؟ یا اینکه همگی آدم‌های ناجوری هستند و دارند نقشه می‌کشند تا به یک قربانی بی‌گناه حمله کنند. نظر کارآگاه بزرگ ما چیه؟

فیل‌ها به خاطر می‌آورند

  • 31,000 تومان

خانم اولیور گفت: ـ ماجرای وحشتناکی بود، وحشتناک. با کلی آدم صحبت کردم... بله، حالا می‌فهمم که چرا هر کدامشان چیزهایی را به خاطر می‌آورند. چیزهایی که برای کشف حقیقت خیلی مفید بودند، گرچه ترتیب دادن به آن‌ها واقعا کار مشکلی بود. به جز موسیو پوآرو کی می‌تواند همیشه غیرعادی‌ترین چیزها، مثل همین کلاه‌گیس‌ها و دوقلوها را کنار هم بگذارد.

شکار قاتل

  • 40,000 تومان

چهره‌ای را شناخته بود، یا طرز راه رفتنی را، یا صدایی، چیزی شبیه به آن. همان روز اولی که آمدم اینجا، با او صحبت کردم. همه چیز را درباره خانواده فولیات برایم گفت، درباره پدرشوهرتان و خود شوهرتان، درباره پسرهایتان که در جنگ کشته شدند. فقط... هر دو آن‌ها که کشته نشدند، شدند؟ پسرتان، هنری با کشتی‌ای که در آن بود غرق شد، اما پسر دومتان، جیمز کشته نشد.

جنایت در شب آتش‌بازی

  • 78,000 تومان

دوباره به آینه خردشده نگاه کرد، و بعد به جنازه. از روی سردرگمی، گرهی به ابروهایش انداخت و به سمت در رفت. در یکوری آویزان بود و قفلش از جا درآمده بود. همان‌طور که فکرش را می‌کرد، کلیدی روی در نبود، واگرنه نمی‌توانست از سوراخ کلید داخل اتاق را ببیند. کف اتاق هم اثری از کلید نبود. پوآرو به طرف جنازه خم شد و انگشت‌هایش را روی آن به حرکت درآورد. ـ اینجاست؛ کلید داخل جیبش است.

صفحه‌ی 1