اگر فلسفهورزی مستلزم اقامه برهان و دفاع از مقدمات و تحلیل منطقی پیشفرضهاست، به نظر میرسد در نقطۀ مقابل کاری است که بیننده عادی فیلم انجام میدهد. اگر چنین است، پس به چه معنا میتوان از رابطۀ سینما و فلسفه سخن گفت؟ آیا سینما میتواند منشأ فلسفهورزی باشد؟ آیا سینما میتواند پرسشهایی فلسفی مطرح کند و گاه به آنها پاسخ دهد؟
هیچ فیلمسازی بهاندازۀ استیون اسپیلبرگ بر فرهنگ عمومی تأثیر نگذاشته است. او سازنده موفقترین ملودرامهای سینمای امریکا است. این کتاب بررسی و ارزیابی کارنامه سیساله اسپیلبرگ است، نه از پشت لنز دوربین و نظریههای نقد فیلم، که از پشت لنز فلسفه. خواننده، احتمالاً ناباورانه، درخواهد یافت که فلسفه چیزی است که به آن عمل میکنیم نه انبوه دانستههایمان. در هر مقاله، یکی از موضوعات و مسائل فلسفی در آثار اسپیلبرگ به بحث گذاشته میشود، موضوعاتی مانند متافیزیک، معرفتشناسی، اخلاق، ارزششناسی، زیباییشناسی، فلسفۀ سیاسی، فمینیسم و فلسفۀ ذهن. کار نویسندگان این مجموعه تدریس و تحقیق فلسفه است، و در نتیجه نوآموزان و علاقهمندان غیرمتخصص فلسفه نیز در زمره مخاطبان آنها هستند.
در پایان کتاب پیوستی وجود دارد که به بحث دربارۀ ارتباط فیلمهای اسپیلبرگ و فلسفه کمک میکند. فهرست شیندلر، آمیستاد ، هوش مصنوعی و گزارش اقلیت چهار فیلم از شاخصترین آثار اسپیلبرگ هستند. در این پیوست، خلاصهای از هر فیلم و مباحث و پرسشهای فلسفی مربوط به آن آمده است که برای استفاده در انجمنهای سینمایی، مراکز نقد و بررسی کتاب و استفاده در کلاسهای فلسفه کارآمد است.