ولتر با طرح این داستان طنزآمیز لایبنیتس، فیلسوف نامدار آلمانی، را که میگفت: «جهان ما بهترین جهانهاست»، سخت نکوهش میکند و میگوید جهان پر از فقر، بیماری و نادانی است و این همه لطف هستی را ضایع گردانیده است. وی تباهیها را آفریده دست تقدیر نمیداند و میگوید از عقایدی که آدمی را به تحمل جور و ستم اندرز میدهد فقط ستمگران خشنود میشوند. ولتر به ما میآموزد که برای خوب زیستن باید کار کرد و جهانی از نو آراست.