کتاب "استاد و مارگریتا" نوشتهی "میخائیل بولگاکوف" و ترجمهی "بهمن فرزانه" است. در توضیحات پشت جلد کتاب آمده است: "استاد و مارگریتا رمانی روسی نوشته میخائیل بولگاکوف است. به باور بسیاری این اثر در شمار بزرگترین آثار ادبیات روسیه در سده بیستم است. بیش از صد کتاب و مقاله درباره این کتاب نگاشته شده است. بولگاکوف نوشتن این رمان را در سال 1928 آغاز کرد و اولین نسخه خطی آن را دو سال بعد به دست خود آتش زد. دلیل این کار احتمالا ناامیدی به دلیل شرایط خفقانآور این آن زمان اتحاد جماهیر شوروی بوده است. در سال 1931 بولگاکوف دوباره کار نوشتن این رمان را آغاز کرد و پیشنویس دوم در سال 1935 به اتمام رسید. این رمان از سه داستان موازی تشکیل شده است که درنهایت یکپارچه میشوند: سفر شیطان به مسکو، داستان پونتیوس پیلاطوس و به صلیب کشیده شدن مسیح و عشق استاد و مارگریتا." در قسمتی از داستان میخوانیم: "از قسمت بالای باغ، دود سر کشیده بود و به میان بالههای جلوی قصر میرسید؛ جایی که اولین گروه سپاه دوازدهم رومی، ملقب به رعد که همراه والی به اورشلیم آمده بود مستقر شده بودند. به آن دودی که نشانه این بود که آشپزان هنگ دارند غذا تهیه میکنند، بوی غلیظ عطر گل سرخ آمیخته شده بود." این کتاب را انتشارات "امیرکبیر" منتشر کرده است.