مخاطب حقیقی من، آن مردی است که میداند یک جای کار در قرن بیست و یکم کنونی، میلنگد. او دقیقا قادر نیست آن را بیابد، اما عمیقا حس میکند که جامعه مدرن به جنس مذکر پشت کرده است... مردان، این واکنش شدید علیه خویش را لمس میکنند و ناآگاهانه در حال اعتصاب هستند. آنها با نرخی هشداردهنده در حال ترک دانشگاه، نیروی کار، ازدواج و پدرانگی میباشند... بیمسئولیتی مردها، از روی ناپختگی یا میل به آسیب رساندن به زنان نیست؛ آنها اتفاقا به منزله پاسخ به فقدان مشوقهایی که جامعه امروزین به ایشان در جایگاه پدران، شوهران و روزی آورندگانی مسوول عرضه میکند، رفتاری معقول در پیش گرفتهاند...