جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، خلاقیت محور است و بر این مدار پیش میرود. در تمام دنیا میتوان نگرانی ناشی از آموزش با رویکرد یکسان سازی را دید. چرا که در این رویکرد، هرگونه خلاقیت و نوآوری از بین میرود. نظام آموزشی که بر اساس یکسانسازی کار میکند در تلاش است تا دانشآموختگانی را تربیت کند که بر اساس منطق بازار به پشت پا زدن به گرایشها و تمایلات و استعدادهای فردی در سیستم و نظام اجتماعی نقش آفرینی میکند. حال آنکه جهان ما، به ناکارآمدی این رویکرد باور دارد و خلاقیت و توجه به ویژگیهای فردی در مدارس به دغدغه کنشگران آموزش و پرورش تبدیل شده است.
کن رابینسون و لو آرونیکا در کتاب فرهنگ آموزشی مدارس خلاق به بیان مفاهیمی همچون یادگیری، آموزش و دیدگاههای حاکم بر فناوری آموزشی، ویژگیهای مختلف نظام های آموزشی میپردازند. بنا بر اعتقاد نویسندگان کتاب، یادگیری قلب آموزش است و با شکوفا ساختن علاقهها و ویژگیها و تقویت نقاط قوت فراگیرآن است که میتوان تفکر خلاق را در آموزش بارور کرد.