رویکرد محوری فلسفه هنر تبیین منشا زیستشناختی هنر در مقایسه با مبدا فرهنگی آن است.پدیده هنر به دستاوردهای فرهنگ غربی محدود نمیشود و از دستساختههای گوناگون چنین برمیآید که هنر سایر فرهنگها نیز غنای چشمگیری دارد و شایسته تامل فلسفی است. گرچه پیدایش مفهوم مدرن هنر به اروپای قرن هجدهم بازمیگردد، سنتهای هنری دیگری نیز در جهان وجود دارند که ارزشیابی و ارجشناسی آثار آنها مستلزم آگاهی از اندیشههای بنیادی این سنتهاست. افزون بر این، جایگاه برجسته هنر در فلسفه معاصر مبین ضرورت آشنایی با مسائل محوری فلسفه هنر است. نویسنده در این کتاب با ایضاح پیچیدگیهای مسائلی مانند تعریف هنر، هستیشناسی هنر، شیوههای متنوع تفسیر اثر هنری، مفهوم بازنمایی، و بیانگری عاطفی میکوشد با استناد به آرای فیلسوفان برجسته هنر، ابعاد گوناگون هر یک از آنها را به بحث بگذارد.
نحوه وجودی منحصر به فرد هر یک از هنرها موضوع جالب و جدیدی است که فصلی مجزا درباره هستیشناسی رسانههای مختلف هنری به آن اختصاص یافته است. بازنمایی و بیانگری هم از قدیمترین موضوعات فلسفه هنرند که گرچه ریشههایشان به یونان باستان بازمیگردد، فیلسوفان معاصر همچنان به آنها توجه دارند. شرح روشن همه این مسائل و مباحث، کتاب فلسفه هنر را به راهنمایی مفید برای هنرمندان و هنردوستان و هنرپژوهان مبدل کرده است.