سهیل سمی


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
ناپلئون
  • همراه با تخفیف
  • 450,000 تومان
  • با تخفیف: 382,500 تومان
عشق اول و دیگر نوشته ها
  • همراه با تخفیف
  • 180,000 تومان
  • با تخفیف: 153,000 تومان
سلاخ خانه شماره پنج
  • همراه با تخفیف
  • 320,000 تومان
  • با تخفیف: 272,000 تومان
نازنین های سالخورده در بیشه
  • همراه با تخفیف
  • 280,000 تومان
  • با تخفیف: 238,000 تومان
هزاران هزار ذره
  • همراه با تخفیف
  • 135,000 تومان
  • با تخفیف: 114,750 تومان
خانه ی شادی
  • همراه با تخفیف
  • 330,000 تومان
  • با تخفیف: 280,500 تومان
یگانه
  • همراه با تخفیف
  • 500,000 تومان
  • با تخفیف: 425,000 تومان
چشم گربه
  • همراه با تخفیف
  • 350,000 تومان
  • با تخفیف: 297,500 تومان
در انتظار گودو
  • همراه با تخفیف
  • 160,000 تومان
  • با تخفیف: 136,000 تومان
دوئل
  • همراه با تخفیف
  • 110,000 تومان
  • با تخفیف: 93,500 تومان
اتاقی با یک چشم انداز
  • همراه با تخفیف
  • 345,000 تومان
  • با تخفیف: 293,250 تومان
پرونده انگشت ژنرال
  • همراه با تخفیف
  • 170,000 تومان
  • با تخفیف: 144,500 تومان

ناپلئون

  • 450,000 تومان

عشق اول و دیگر نوشته ها

  • 180,000 تومان

(داستان های فرانسه،قرن 20م)

سلاخ خانه شماره پنج

  • 320,000 تومان

(داستان جنگ جهانی دوم (1939-1945م)،داستان های آمریکایی،قرن 20م)

نازنین های سالخورده در بیشه

  • 280,000 تومان

(داستان های کانادایی،قرن 20م)

هزاران هزار ذره

  • 135,000 تومان

(سرگذشتنامه معتادان مینه سوتا،توانبخشی)

خانه ی شادی

  • 330,000 تومان

(داستان های آمریکایی،قرن 20م)

یگانه

  • 500,000 تومان

(داستان های آمریکایی،قرن 20م)

چشم گربه

  • 350,000 تومان

(داستانهای کانادایی،قرن 20م)

در انتظار گودو

  • 160,000 تومان

(نمایشنامه فرانسه،قرن 20م)

دوئل

  • 110,000 تومان

(داستان های انگلیسی،قرن 20م)

اتاقی با یک چشم انداز

  • 345,000 تومان

(داستان های انگلیسی،قرن 20م)

پرونده انگشت ژنرال

  • 170,000 تومان

«تازه ورق اولش را بازی کرده بود که چراغی روی صفحه پیش رویش چشمک و پیامی آرامش و سکوت اتاقش را بر هم زد: هفت! بلافاصله به یازده بروید. ورنکو اعلام کرد که پیام را دریافت کرده است. لپ‌تاپ را آهسته در کیفش سراند و با ماشین ژیگولی پلیس راهی شد. پست یازده پچرسک بود، نسبتاً نزدیک. می‌توانست به آنجا برود و برگردد و تا پیش از رسیدن مأمور جایگزینش چند دست هم بازی کند. هنوز پنج دقیقه از رفتنش نگذشته بود که بالون کوکاکولا آهسته خودش را تا فراز آسمان خیابان خرشچاتیک بالا کشید و یک جسد به آن آویزان بود...»

1  2  3  صفحه‌ی 1