ویلیام شکسپیر دارای تمام ویژگیهای انسان عصر رنسانس است: دوری جستن از درونمایههای دینی قرون وسطی، گرایش به اومانسیم، پرداختن به ادبیات عهد کلاسیک، بازیابی اندیشههای یونانی در قالب فلسفه نوافلاطونی، عشق به ماجراجویی، و بالاخره روی آوردن به قالبهای ادبی خاصی همچون غزلواره یا سونات. قالب شعری غزلواره در قرن 13 در ایتالیا ظاهر شد و سپس در مقام یکی از مظاهر رنسانس به بسیاری از زبانهای اروپایی و من جمله انگلیسی راه یافت. تا پیش از شکسپیر، موضوع غزلوارهها عمدتا تمجیدهای اغراقآمیز شاعرانه بود از زنی زیباروی، اما شکسپیر در این اثر به طرح موضوعات جدیدی پرداخت و همچون ابراز عشق به مردان، شرح ماجراهایش با زنی پرشور و انتقاد از اوضاع سیاسی و اجتماعی. غزلواره اثری رمزآمیز و زیباست که باید آن را مانند رمان از ابتدا تا به انتها خواند و برای درک پپیچیدگیهایش به تفسیرهای گوناگونی که بر آن نگاشته شده است رجوع کرد. غزلوارهها تنها اثر شکسپیر است که در آن به صراحت از افکارش و شخصیت واقعیاش سخن گفته است. مطالعه این اثر باعث افزایش درک ما از بخش مهمی از ادبیات غرب در عهد رنسانس میشود. کتاب حاضر شامل متن اصلی غزلوارهها، ترجمه فارسی و نیز ترجمه برخی از تفسیرهای نگاشته شده بر آن است.