تبیین مسئله شر مختص نظامهای فکری الاهیاتی نیست. شر مسئلهای است که، دیر یا زود، گریبان هر نوع تفکر یا فلسفهای را میگیرد که میکوشد به زندگی این جهانی بپردازد بدون آن که چیزی را در ورای این زندگی در نظر بگیرد. نکته این است که در نظامهای فکری ناالاهیاتی نیز تبیین مسئله شر با دشواریهای خاص خود همراه است. آیا انسانها ذاتا شرورند یا نظام اجتماعی - اقتصادی است که آنها را به شرارت وامیدارد؟ آیا میتوان انسانی را پروراند که خالی از شرهای اخلاقی باشد؟ آیا انسان میتواند با ابزار علم و فناوری از شرهای طبیعی اجتناب کند یا بر آنها غلبه تام داشته باشد؟ و پرسش بنیادیتر این که در جهانی که در آن خداوند جایی ندارد، آیا اساسا میتوان از چیزی به نام شر یا خیر سخن گفت؟ و در مرکز همه اینها مفهوم «اخلاق» قرار دارد.