شهرستان ادب


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
روایت دلخواه پسری شبیه سمیر
  • 35,000 تومان
  • با تخفیف: 35,000 تومان
پست طهران
  • 47,000 تومان
  • با تخفیف: 47,000 تومان
قاف (بازخوانی زندگی آخرین پیامبر از 3 متن کهن فارسی)
سایه‌های باغ ملی
  • 32,000 تومان
  • با تخفیف: 32,000 تومان
برهنه در برهوت
  • 14,000 تومان
  • با تخفیف: 14,000 تومان

روایت دلخواه پسری شبیه سمیر

  • 35,000 تومان

وادی‌السلام فقط قبرستان عراقی‌ها نیست؛ از ایران و جاهای دیگر هم این‌جا هستند. از سال‌های دور، از آن موقع که نه ماشینی بوده، نه جاده درست و حسابی، اموات را طبق وصیتشان، از پشت صحراها و کوه‌ها و دریاها می‌آورده‌اند این‌جا. میت را شسته و کافورزده و کفن‌پیچ می‌گذاشته‌اند توی تابوت. تابوت بوده که بار قاطر و شتر و گاری از راه می‌رسیده. رسیدن جنازه‌ها به این‌جا ماه‌ها طول می‌کشیده و بیش‌تر جنازه‌ها در راه فاسد می‌شده. این فساد زوار و همراهان مرده را از تابوت دور می‌کرده و دورشدگان را وامی‌داشته که با سر و کله پارچه‌پیچ، وارد نجف بشوند.

پست طهران

  • 47,000 تومان

شیخ‌رضا همه محتویات داخل داشبورد را ریخت جلوی رویش. چند تا نوار کاست بود، یک مشت کاغذ و فاکتورهای خرید، یک بسته ته‌چک، نخ و سوزن، دو تا عینک طبی و... آخر سر هم عینک دودی را داد دست سرهنگ. و اون نگاهش به جاده بود که عینک را زد. ـ چه کردی با مثنوی «خام و پخته» آشیخ؟

قاف (بازخوانی زندگی آخرین پیامبر از 3 متن کهن فارسی)

  • 90,000 تومان

و ام‌شریک زنی بود از مکه با جمال و مال. پنهان به بازار مکه آمد. همراه طلب می‌کرد. جهودی از مدینه به مکه بود به بازرگانی. مر ام‌شریک را گفت: «کجا قصد می‌داری؟» گفت: «به مدینه، نزد رسول.» جهود گفت: «بیا تا تو را به مدینه برم. مرا ستور هست و ساز تمام دارم. تو را به هیچ چیز دل مشغول نباید داشت.» برفتند. در راه وی را ماهی شور داد و آب از وی بازگرفت. تشنگی بروی غالب گشت. در منزلی فروآمدند. ام‌شریک گفت: «ای جوانمرد! بی‌حاصل مرا ضمان کردی که هر چه در راه بباید تو را بدهم و نگذاشتی که من زاد و ساز راه بساختمی. اکنون با من چنین کردی؟!» جهود گفت که «تو ندانستی که من از کین محمد هر چه بتر با تو بکنم؟ دل بر مرگ بنه که تو هرگز بدان جادو نرسی!» و جهود آب داشت؛ در رخت پنهان کرد و بخفت. ساعتی بود. جهود برخاست. آواز داد که «ای زن، هنوز زنده‌ای؟»...

سایه‌های باغ ملی

  • 32,000 تومان

از ذهن آدم‌هایی که هر کدام برای رسیدن به هدفی راهی خیابان شده بودند، نمی‌توانست باخبر باشد، اما مطمئن بود که همه‌شان در این نقطه مشترک‌اند که چیزی را باید در بیرون از خودشان جست‌‌وجو کنند تا شاید به آن‌ها آرام و قرار بدهد و راضی‌شان کند؛ همان چیزی که مختصات و ویژگی‌های آن در هاله‌ای از ابهام است و هیچ کس قادر به ترسیم روشن آن نیست. همه به جایی فکر می‌کنند که اگر به آن جا برسند، اتفاق‌های خاصی می‌افتد.

برهنه در برهوت

  • 14,000 تومان

درویش می‌گفت: «دادگاه بعدی هویدا کی است؟» میلاد با تعجب به درویش نگاه کرد و گفت: «هویدا همان اول انقلاب اعدام شد.» درویش چشم‌هایش را تنگ کرد و گفت: «خودم هفته پیش دیدم توی تلویزیون داشت از خودش دفاع می‌کرد.» حیدر گفت: «درویش دست بردار. آن تکرارش بود. مال همان اول انقلاب بود.» درویش لبخندی زد و گفت: «تو از درویش چه می‌دانی حیدر؟ کجا بودی وقتی هویدا خم می‌شد و دست‌های مرا می‌بوسید؟» میلاد لبخندی زد و گفت: «حالا در دست‌بوسی هویدا که شکی نیست و من هم عکس و فیلمش را دیده‌ام، ولی شما که درویشی چرا اجازه دادی دستت را ببوسد؟» درویش نشست روی نیمکت و از جیب عبایش چپق و کیسه توتونش را درآورد و گفت: «اصلا آدم این‌قدر زحمت می‌کشد و درویش می‌شود برای همین. وگرنه فکر می‌کنی من عقلم نمی‌رسید بروم کارمند دولت بشوم.»

صفحه‌ی 1