مادرم دو بار از دنیا رفت. به خودم قول دادم تا اجازه ندهم داستان او فراموش شود...
پمپه و آدم توپراک ترکیه را به قصد لندن ترک میکنند. در آنجا زندگی جدیدی برای خانوادهشان میسازند. ولی سنتها و عقاید کشورشان با آنها همراه میشود. این عقاید و سنن که در خونشان جاری است، به فرزندانشان، اسکندر و اسما میرسد. فرزندان خانواده توپراک که در بند اشتباهات گذشته خانواده هستند، زندگیشان با جنایتی وحشیانه از هم میپاشد و تغییر میکند...