فلسفه درام چیز تازهای نیست، اما بسیاری از فیلسوفان، حتی پیش از کشف ابعاد متافیزیکی تئاتر، ساختمان فلسفه خود را کامل کردهاند. مثلا وقتی از معنای تراژیک سخن میگوییم، این معنا نخست در جهانبینی فیلسوف وجود دارد و سپس تئاتر به تایید آن فراخوانده میشود. اما آیا نمیتوانیم کوشید تا از تئاتر به فلسفه برسیم و نه دیگر چونان گذشته از فلسفه به تئاتر؟ تئاتر گرچه خود خالق مقولات فلسفی نیست، دست کم میتواند با تکیه بر خلوص نمایشیاش این مقولات را بر صحنه متبلور سازد و در معرض تحلیلهای دقیقتر قرار دهد. پس محتوای تراژیک را در تراژدی باید جست، معنای کمیک را در کمدی و مضحکه، و بار دراماتیک را در دام.