جستجو نتیجهای نداشت
نتیجه جستجو
از
تا
منم آقای اره میبرم ذره ذره خرت خرت صدا میکنم چوب رو جدا میکنم به کمک نجار خان این اوستای مهربان با این چوبها تو خونه میسازیم کتابخونه
بدو بیا سوار شو دور بزنیم من و تو اگه هستی آماده بریم سفر تو جاده خبر بده به همه جا دارم یه عالمه بیان منو ببینن تو اتوبوس بشینین
منم یه آتشنشان خوش قلبم و مهربان کارم امداد و نجات تو بدترین مشکلات خطر دیدین بگین زود مثل آتیش مثل دود یک، دو و پنج شمارهم منتظر اشارهام
منم یه کاهوی اصل دوستمه سالاد فصل نه پیچیام نه چینی سبزم منو میبینی برگهام مثل باد بزن بشور و تک تک بکن بعدش برو سس بیار بخور منو با ناهار
آناناسام شیرینم چندبار شده خوردینم؟ من پوست سفتی دارم کلاه سبز میذارم خوشمزهام و مقوی پر از ویتامین سی اگه منو نخوردین لذتمو نبردین
پرندهام پر از پر اما نگو که بپر از بس وزنم زیاده راه میافتم پیاده تو هر جای مزرعه سر میزنم یک دفعه بوقلمون اومده بگین که خوش اومده
دست ندارم فقط پا اسمم آقای هشت پا تو اقیانوس خونمه صدف دوست خوبمه ماهی میخورم ناهار ساعت دو تا چهار ساعت الان چند هستش کی بلده؟ بالا دستش
ساکتم و بیآزار عاشق دشت و گلزار گشنم میشه فراوون خندونم و مهربون علف میخورم زیاد تا که شاخهام دربیاد صدای من ما و ما رنگ کردنم با شما
وقتی منو میبینی آهو صدام کن نینی میخوای قشنگم کنی خوش آب و رنگم کنی همه بگن آفرین کوچولوی نازنین باید هنرمند بشی شکل منو بکشی
این دایناسور پرخوره همه چیزو میخوره راهو جلوت میبنده عجیبه که میخنده میگه بیا رو پشتم ببین چقدر درشتم مثل یه کوه میمونم تو قصههام میدونم
شش درو بستی نمکی یه درو نبستی نمکی (قصههای شیرین ایرانی 7) همراه با دیویدی