نوشتن زندگی آنی دیلارد، دربارۀ زندگی نویسنده و مواجههاش با مسئلۀ نوشتن است. نویسنده در این جستار، با سبک شخصی و سادگی منحصربهفردش، نوشتن را عذاب بزرگی میداند که ای کاش میشد از آن دست بردارد! او اما از نوشتن دست برنداشته و مواجهۀ زندگی و نوشتن را در مقام یک نویسنده جستان و خیزان روایت کرده است. دیلارد در همۀ آثارش مواجهۀ نویسنده و طبیعت را با حساسیتی ویژه پیش برده و از سختیها، مرارتها، اشتباهات، بدفهمیها و توهمهای نویسنده در مسیر نوشتن، پرده برداشته است: «وقتی سر یک کتاب گیر کردهای، آن هم وقتی زمان زیادی از شروع کار گذشته و میدانی باید چه بنویسی، ولی قادر به ادامه دادن نیستی، وقتی که یک هفته یا یک ماه هر صبح به آن اتاق سر میزنی و هر بار پشتت را به آن میکنی، مشکل معمولا یکی از این دو است؛ یا ساختار دو شاخه شده و روایت داستان شکستگی مویی پیدا کرده که ممکن است خیلی زود آن را به دو نیم کند، و یا در حال نزدیک شدن به اشتباهی مرگبار هستی. چیزی که در ذهن نقشهاش را کشیده بودی جوابگو نیست. اگر راه فعلیات را ادامه بدهی، کتاب از دست میرود یا فرومیپاشد، و هنوز دقیقا متوجه این نیستی.» دیلارد در نوشتن زندگی، به تنهایی و جمعیت نویسنده در حین نوشتن رجوع کرده و به اتصال و انفصال نویسنده، نوشتن و زندگی میپردازد، همچون معلمی که در 24 سالگی برندۀ جایزۀ پولیتزر شده و امروز در دهۀ هشتم زندگیاش، درسهای بسیاری برای هر کسی دارد که دوستدار نوشتن، خواندن و زندگی است!