این بچه که اومد زندگی ما رو به هم ریخت
معرفی محصول:
ازدواج و تشکیل زوج در حکم ماجراجویی است و به چشم بسیاری، بچهدار شدن و بچه بزرگ کردن آخرین تعهدی است که هنوز ارزش و بهایی دارد. توقع زن و مرد از بچهدار شدن مترادف فداکاری است.
دلسردیها و به ستوه آمدنها را نمیتوان به گردن بچه گذاشت؛ چه، بچه، بنابر تعریف، بیگناه است. حالا که بچه مسئول نیست، راحتترین کار این است که مشکلات را به گردن شریک زندگی بیندازیم. این چنین است که بسیاری ازدواجها به محض رویارویی با نخستین ناکامیها به فکر جدایی میافتند. اما مشکل اصلی جامعه کنونی این است که والدین فرزند خود را به محور اصلی زندگی بدل میکنند. اینگونه است که مواجهه با کوچکترین ناملایمات و مشکلات در زندگی کودک باعث میشود تا بنیاد زندگی پدر و مادر نیز از هم بپاشد. بچهدار شدن یعنی به خطر افتادن استقلال و آزادی. تردیدی نیست که وقتی دو نفر، گذشته، تربیت و خلق و خوی متفاوتی دارند نمیتوانند از زندگی توقع به طور مطلق یکسانی داشته باشند. آنها میدانند که هیچ یک بدون نیت در پی بچهدار شدن نیستند و دوست دارند تولد بچه و رشد و نمو او دلشان را شاد و حس خودشیفتگیشان را تقویت کند. البته در این بین، هر یک ممکن است گاهی از خود بپرسند: «پس من چی؟ سهم من از زندگی چیست، یعنی باید تمام جون و زندگیام را صرف این بچه کنم؟»
50,000 تومان