پیشخان یک قنادی پر از جعبههای رنگارنگ است و آن شیرینیفروشیِ دیگر، هنوز هم نخ نایلونی دور جعبههای کهنهاش میپیچد. یک مشتری برای خرید شمع و کیک تولد آمده است و آن دیگری برای خرما و حلوای عزا. قنادی پر از آدمهای جورواجور است. رهگذرانی که عطر خوش شیرینی پایشان را به آنجا باز کرده و یا مشتریهایی که برای تجربه دوباره یک مزه خاص به قنادی آمدهاند. گاه عطر و مزه یک شیرینی، شروع داستانی نو را میسازد و گاهی یک اتفاق ناخواسته تمام مراسم را بههم میزند. قنادی پر از قصهها و داستانهای نشنیده است. قصه اولین روز بازگشاییاش و یا ماجرای پایین آمدن همیشگی کرکرههایش. داستان آدمهایی که تازه اول راه هستند و یا آنها که نسلاندرنسل میراثدار شغل پدرانشان شدهاند.