چه كسي ميتوانست تصور كند كه دو ماه پس از آغاز سال 2020، اكثر جمعيت جهان قرنطينه شوند، ديگر هيچ هواپيمايي در آسمان ديده نشود، هيچ توريستي در ونيز وجود نداشته باشد و يك ركود اقتصادي تاريخي در جهان اتفاق بيافتد؟ شيوع ويروس كرونا، كه با اين وجود خطرناكترين بيماري شناخته شده بشريت نيست، آسيبپذيري شديد دنياي جهاني شده را آشكار نمود. هنگامي كه طاعون سياه در اواسط قرن چهاردهم يك سوم اروپا (حدود 25 ميليون انسان را قتل عام كرد، به چينيها و هنديها سرايت نكرد، و بي شك آنها حتي از بيماري مطلع نشدند. چه خوب و چه بد، امروزه همه ما با يكديگر ارتباط داريم و يك ويروس ساده، كه در گوشهاي از گيتي ظاهر ميشود، ميتواند اقتصاد جهاني را به زمين زده و زندگي بيش از 8 ميليارد نفر را تحت تاثير قرار دهد. زيرا تمام ابعاد زندگي بخاطر اين پاندمي دگرگون شده است: زندگي خانوادگي و حرفهايي ما، همانند ارتباط ما با جهان، فضا و زمان. همه ما بخاطر خودمان يا نزديكانمان- نه فقط از بيماري و مرگ، بلكه بخاطر عدم امنيت مادي، بخاطر از دست دادن آزادي عبور و مرور و عدم امكان برنامهريزي براي آيندهمان متاثر و مضطرب شديم فردريك لونوار به زباني قابل فهم براي همگان، جزوهاي براي تاب آوري پيشنهاد ميدهد كه كمك ميكند در زمانه دشوار زندگي كنيم. وي عصب شناسي و روان شناسي ژرف را فرا مي خواند، همچنين از فلاسفه بزرگ گذشته - از بودا تا نيچه، در كنار اپيكتت، مونتني يا اسپينوزا ياد مي كند، آنان كه به ما تعليم ميدهند چگونه شادي و آسايش را علىرغم ناملايمات، گسترش دهيم. آيا ميتوانيم بدين گونه از اين بحران فرصتي بسازيم تا نگاه و رفتارمان را تغيير دهيم؟ تا بيشتر شبيه خودمان شويم و با ديگران و دنيا بهتر ارتباط پيدا كنيم؟