ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
- 70,000 تومان
- با تخفیف: 70,000 تومان
- 75,000 تومان
- با تخفیف: 75,000 تومان
- 250,000 تومان
- با تخفیف: 250,000 تومان
- 270,000 تومان
- با تخفیف: 270,000 تومان
ما انسانها وجود داریم بیآنکه این بودن نتیجه تصمیم خودمان باشد - چشم باز کردیم و دیدیم که در این جهانیم. و همیشه نیز با این پرسشهای بنیادین مواجه بودهایم که ما کیستیم و این جهان چیست. عقل بسیار به یاریمان آمده اما گرههای ناگشوده همچنان بسیارند. آنگاه که عقل و حواس درمیمانند، ایمان راهگشا به نظر میآید، اما ایمان از جنس شناخت نیست. براین مگی گرچه با جسارت این ادعا را مطرح میکند که ما راهی برای شناخت سرشت خویش نداریم، اما با بیانی شیوا و کلامی گیرا ترغیبمان میکند از آن چیزهایی که میتوانیم بشناسیم نقشهای ترسیم کنیم تا به حد و مرز چیزهایی پی ببریم که برایمان معنا دارند؛ چرا که یک دنیا تفاوت است میان گمشدن در روشنایی روز و گمشدن در تاریکی.
خاموش بودیم. چشم گشودیم و خود را در این گوشه کیهان یافتیم. ضروری است که کیستی خود و چیستی جهانی را که در آن زندگی میکنیم، فهم کنیم. مهم است که بدانیم چگونه زندگی کنیم و چگونه با مرگ مواجه شویم.
عقل در این مسیر دور و دراز راهبر ما بوده است، اما معما همچنان باقی است. به نظر میرسد آنگاه که سرگشتی بر ذهن و حواس ما چیره میشود، ایمان دلیلی موجه مییابد، اما ایمان دانش نیست. و آیا دانش کافی است؟
براین مگی در پرسشهای اولین و آخرین به طریقی برانگیزاننده و مستدل اعلام میکند که راهی نیست و ما به هیچ روی نمیتوانیم چیستی خود را درک کنیم و پاسخی قطعی به پرسشهای بزرگ بدهیم. او بر آن است که با نظر کردن به معمای هستی میتوانیم یا شاید بتوانیم به زندگی خود غنای بیشتری ببخشیم و درکمان را از مخمصهی بشری دگرگون کنیم. تفاوت عظیم است، در روز گم شدن یا در تاریکی گم شدن؟
براین مگی، فیلسوف و شاعر و نویسنده و سیاستمدار مشهور انگلیسی، در رمان مواجهه با مرگ شخصیتها را در روایتی جذاب و تکاندهنده به مواجهه با زندگی و عشق و مرگ میکشاند. رمانی غریب از کسی که او را با گفتگوها و آثار فلسفیاش میشناسیم. فقط مرگ است که میتواند به زندگی معنا بدهد. چیزی که تا ابدالآباد وجود داشته باشد، معنا هم ندارد. به علاوه اگر پایانی وجود نداشته باشد، کلیتی هم وجود ندارد و وقتی کلیتی وجود نداشته باشد، هویتی هم وجود ندارد. اگر نابودنشدنی بودیم، نمیتوانستیم در مقام فرد انسانی موجودیت داشته باشیم. با این تفاصیل مرگ برایمان اتفاق نیست. بخش لاینفکی از زندگی است. اگر قرار است وجود داشته باشیم، مرگ هم باید باشد. پس مرگ نه تنها بدبیاری نیست فاجعهای نیست که از بیرون بر ما تحمیل شود و ما را نابود کند - بلکه پیششرط زندگی معنادار است. بنابراین نمیتوانیم، هم توقع داشته باشیم زندگیمان معنایی داشته باشد، هم از مرگ متاسف باشیم، چون تاسف از مرگ یعنی تاسف از موجودیت فردی .
با خواندن این کتاب میتوانید با آخرین تحولات در برداشتهای فلسفی معاصر و، در واقع، با موج تازهای از اندیشههای بدیع در فلسفه آشنا شوید.