دیوان شرقی گوته که یکی از بزرگترین آثار ادب آلمان و اروپا است، واقعا بیش از آنکه متعلق به آلمان و اروپا باشد به ایران تعلق دارد، چه اگر حافظ شیراز نبود و گوته با خواندن دیوان او، آن شوق و شیفتگی فراوان را نسبت به لسانالغیب ما پیدا نمیکرد، اگر حافظ، رفیق گوته در سفر به عالم شوق و صفا نمیشد، اگر گوته در آن دوره از عمر خود که مشتاقانه در جستجوی دنیایی غیر از "دنیای مبتذل و تصنعی" بود با دیوان اشعار شاعر آسمانی ما آشنا نمیشد و در خلوت به روی خود نمیبست تا تنها با حافظ شیراز بنشیند و جرعهنوش جام حکمت او گردد مسلما "دیوان شرقی" نیز به وجود نمیآمد؛ در حقیقت، دیوان شرقی گوته، انعکاسی است از روح و فکر حافظ. گوته در این اثر جاودانی خود، این حقیقت را چنان خوب نشان داده، که به قول شیخ شیراز باید گفت:
"دوران با خبر در حضورند و نزدیکان بی بصر، دور..."
در "دیوان شرقی" گوته به خوبی میتوان دید که این مرد که دنیا او را یکی از ارکان ادب جهان میداند و یک نویسنده معروف آلمانی، امیل لودویگ، مقام او را به قدری بالا میشمارد که میگوید:"گوته به تنهایی مظهر تمام تاریخ بشر و آئینه تمام نمای سیر تکاملی آن است"، چگونه خود، با شوق تمام سر ارادت بر آستان حافظ شیراز نهاده، و گفته است:
"ای حافظ، آرزوی من آن است که فقط مریدی از مریدان تو باشم!"