در داستان دیوژن مرد سگی دیوژن فیلسوف راستگویی سگها را تحسین میکند و خودش به یک سگ تبدیل میشود، مثل سگ غذا میخورد و میخوابد. بهترین بخش داستان این است که برخلاف انسانها که احساسات واقعیشان را پنهان میکنند، دیوژن آزاد است که نارضایتی خود را پارس کند و مدعیان را گاز بگیرد، حتی اگر آن مدعی اسکندر مقدونی باشد. شهروندانی که در آگورا، میدان شهر، گرد هم آمدهاند اول خیال میکنند دیوگن دیوانه است. اما کمی بعد معلوم میشود که ما میتوانیم درباره ساده زیستن سگها یاد بگیریم.