اکنون که پاپی، با تلاش زیاد موفق شده است مدرک دکترایش را بگیرد، امیدوار است بتواند در همان دانشگاه مشغول کار شود.
اما روزگار که انگار با او سر ناسازگاری دارد، نهتنها به خواستهاش اعتنایی نمیکند، بلکه با بازگرداندن او به خانه مادرش، بار دیگر پاپی را به صفر بازمیگرداند.
در این رمان بسیار جذاب، ما با پاپی بلوم همراه میشویم که چگونه بار دیگر از نقطه صفر شروع میکند و در مواجهه با مشکلات فراوان، کم نمیآورد و با پشتکار، پلههای موفقیت را یکی پس از دیگری با دستهای خود میسازد و از آنها بالا میرود و مصداق واقعی جملهای میشود که همه ما قبلا بارها شنیدهایم: (اگر راهی وجود ندارد، راهی بساز.)