معشوق اینس دوکاسترو نام دارد و عاشق دم پدر و ولیعهد پرتغال است. هر دو بیست سالهاند و دیوانهوار یکدیگر را دوست میدارند. ما در سال 1340 میلادی هستیم و آن دو بی آنکه آگاه باشند یکی از زیباترین صحنههای بزرگ عشقهای افسانهای را مینویسند. اما در دام یک توطئه وحشتناک میافتند که در رویارویی مصلحت کشور با مصلحت دل، آنان را نابود میسازد.
از کشور پرتغال تا دشتهای سرسبز کاستیل و کاخ پاپها در آوینیون، ژیلبرسینوئه ما را به قلب یک دیوارنگاره تاریخی میکشاند که احساسات پاک با سنگدلی زمان، و عشق آتشین با بلند پروازیهای سیاسی برخورد میکند.
او در میان تخیل و واقعیت، تراژدی و توطئه اسطورهی تاریخی یک عشق پرشور را زنده میسازد؛ عشق دو موجودی که حتی مرگ نیز نمیتواند از یکدیگر جدا نماید