هر ساله هزاران اعتصاب و اخراج در اروپا و امریکا به وقوع میپیوندد. شدیدترین و دنبالهدارترین منازعات قاعدتاً بهاصطلاح «اعتصابات همدردی» هستند که برای حمایت از رفقای اخراجی یا حفظ حقوق اتحادیهها صورت میگیرند. در حالی که بخشی از مطبوعات، مستعد توضیح اعتصابات توسط «ارعاب» هستند، کسانی که در میان اعتصابکنندگان زندگی کردهاند، با تحسین از حمایت و یاری متقابلی که دائماً در میان آنها اجرا میشود، صحبت میکنند ... . با این حال، اتحادیهگرایی تنها شکلی نیست که نیاز کارگر را به حمایت متقابل تجلی میبخشد. علاوه بر آن اتحادیههای سیاسی نیز هستند، که فعالیتشان را بسیاری از کارگران برای رفاه عمومی سودمندتر از اتحادیههای صنفی میدانند، زیرا اکنون دارای اهداف محدودی هستند. البته صرف واقعیت تعلق به یک هیئت سیاسی را نمیتوان جلوة گرایش یاری متقابل فرض کرد. همگی میدانیم که سیاست، میدانی است که عناصر خودمدارانة نابِ جامعه به ترکیبهایی درهم تنیده با آمال نوعدوستانه وارد میشوند. اما هر سیاستمدار باتجربهای میداند که تمام جنبشهای سیاسی بزرگ بر سر مسائل بزرگ و اغلب دوردست میجنگیدند؛ و آنهایی قدرتمندتر از همه بودند که بیطرفترین شور و شوق را برمیانگیختند. تمام جنبشهای تاریخی بزرگ واجد این خصلت بودهاند؛ و برای نسل خودمان، سوسیالیسم در این دسته قرار میگیرد.