جستجو نتیجهای نداشت
نتیجه جستجو
از
تا
یک نفر در استادیوم داشته گریه میکرده، بهش میگویند: «چرا گریه میکنی؟» میگوید: «از بین این همه جمعیت چرا باید کبوتر روی سر من خرابکاری کند!»
مردی دلدرد میگیرد، می رود پیش دکتر. دکتر: «بگو ببینم چی خوردهای؟» مرد: «شیر و خربزه» دکتر: «اینها که با هم میسازند!» مرد: «فعلا که با هم ساختهاند و دارند پدر من را درمیآورند.»