من با تو هستم داستان دیدار، آشنایی، محنت و تولد دوباره زنی است که به دنبال وقایعی پیشبینینشده سر از کشور دیگری د میآورد. توصیف کشوری به دور از مهماننوازی و همزمان مهماندوست، ایتالیایی که از لحاظ سیاسی برای پذیرش خارجی نامناسب است؛ و در عین حال مملو از شرایط و افرادی که معجزه میکنند. دو زن، برای ماهها همدیگر را میبینند. از هم میآموزند و به همدیگر اعتماد میکنند. اسم یکی بریژیت است و از کنگو میآید و هرچه داشته از دست داده. اسم دیگری ملانیا است، که سرگذشت بریژیت را از زبان خودش میشنود و مینویسد.