معصومه بهارلویی


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
نمک گیر
  • همراه با تخفیف
  • 750,000 تومان
  • با تخفیف: 637,500 تومان
سیم آخر
  • همراه با تخفیف
  • 850,000 تومان
  • با تخفیف: 722,500 تومان
بهت اصلا نمی‌آد
  • 180,000 تومان
  • با تخفیف: 180,000 تومان
انتهای سادگی 2 (2 جلدی)
  • 62,500 تومان
  • با تخفیف: 62,500 تومان
انتهای سادگی 1 (2 جلدی)
  • 62,500 تومان
  • با تخفیف: 62,500 تومان

نمک گیر

  • 750,000 تومان

(داستان های فارسی،قرن 14)

سیم آخر

  • 850,000 تومان

(داستان های فارسی،قرن 14)

بهت اصلا نمی‌آد

  • 180,000 تومان

بعضی وقتا نگرانی دلیل نمی‌‌خواد، قرار نیست حتما ننه و بابای کسی باشیم تا نگرانش بشیم! نگرانی‌های بی‌بهونه و با بهونه مثل آلارم می‌مونه. به این آلارم‌ها حساسیت نشون بده بهانه! نذار کار از کار بگذره. می‌دونم نگرانی و دلشوره خیلی تحت کنترل نیست. اما سعی کن به راه درست هدایتش کنی. خشت اولت رو کج گذاشتی بهانه؛ مواظب باش که روی سرت این دیوار کج آوار نشه! یه فکری به حال خودت بکن. دست بجنبون، نذار کار از کار بگذره. نذار زمانی به خودت بیای که همه چیزتو از دست دادی! من نه مادرتم و نه پدرت، اما خیلی نگرانتم بهانه... شب و روز نگرانتم، نگران این حال خرابت! نگران نگرانی‌هات. از شدت نگرانی‌هات خرابم بهانه... هر کاری می‌خوای بکنی دست بجنبون، شاید تو بتونی با نگرانی‌هات بسازی اما من نمی‌تونم، اگه تو کاری نکنی به احتمال زیاد من مجبورم یه فکری برای نگرانی‌هام بکنم و من دست بجنبونم.

انتهای سادگی 2 (2 جلدی)

  • 62,500 تومان

«مریم» و خواهرش «زهرا» و برادرش «سینا» با خانواده خود زندگی می‌کردند. آنها از کودکی با خانواده «سماوات» و فرزندانش «سینا» و «سمیرا» و خانواده «شایان» و پسرشان «امیر» بزرگ شده بودند. سمیرا بهترین دوست مریم بود. مریم که دختری پاک و ساده‌دل بود، در جوانی عاشق پسرخاله امیر به نام «بابک» می‌شود، اما بابک که فردی فاسدالاخلاق بود با سمیرا ازدواج می‌کند و در این میان «امیر» باعث نجات مریم از فرو رفتن در پستی و خودکشی می‌شود. مریم بهای سادگی و خامی خود را که از دست دادن عشق بابک است، می‌پردازد.

انتهای سادگی 1 (2 جلدی)

  • 62,500 تومان

«مریم» و خواهرش «زهرا» و برادرش «سینا» با خانواده خود زندگی می‌کردند. آنها از کودکی با خانواده «سماوات» و فرزندانش «سینا» و «سمیرا» و خانواده «شایان» و پسرشان «امیر» بزرگ شده بودند. سمیرا بهترین دوست مریم بود. مریم که دختری پاک و ساده‌دل بود، در جوانی عاشق پسرخاله امیر به نام «بابک» می‌شود، اما بابک که فردی فاسدالاخلاق بود با سمیرا ازدواج می‌کند و در این میان «امیر» باعث نجات مریم از فرو رفتن در پستی و خودکشی می‌شود. مریم بهای سادگی و خامی خود را که از دست دادن عشق بابک است، می‌پردازد.

صفحه‌ی 1