روزی ملانصرالدین در یک حراج شرکت کرد. یک طوطی را به حراج گذاشته بودند. ملا خیلی هیجانزده شده بود و مرتب قیمت پیشنهادی را بالا میبرد. و بالاخره ملا آن طوطی را به قیمت صد و یک درهم خرید، گرچه میشد آن طوطی را باقیمت ده درهم خرید. ملا بعد از پایان حراج از مسئول آن حراجی پرسید: آیا این طوطی میتواند حرف بزند؟
مرد جواب داد: منظورت چیست که آیا این طوطی میتواند حرف بزند؟ فکر میکنی چه کسی در حراج با تو رقابت میکرد؟
نکته: وقتی انسانی ناآگاه است، به حرف دیگران گوش نمیکند، او فقط طبل خودش را میزند، نفس مستی شماست، و به دلیل همین مستی است که مورد دستبرد قرار میگیرید. به نسبت خودخواهی و نفسپرستیتان چپاول میشوید. و به همان میزانی که از شر خودخواهی و نفس رها شده باشید،امن و امان خواهید ماند.