نادری بیهمه چیز لاف زن!
«لاف زدن غیرت میخواهد» مادرم میگفت که بلد بود گربههای دستآموزش را چطور بخواباند روی دامن و سوراخ چانهاش جای پنجه شکایت گربه بود، یک چاک برآمده که میتوانستم یه ضرب بکنماش و نمیگذاشت که گربه عاصی بود و بین ما موش میدواند، چه موشهایی دواند!