جستجو نتیجهای نداشت
نتیجه جستجو
از
تا
(داستان جنگ ایران و عراق،1367-1359،داستان های کوتاه فارسی،قرن 14)
(داستان های فارسی،قرن 14)
(داستانهای فارسی،قرن 14)
(افسانه های عامه،گروه سنی:ب،ج(7تا11سال)،تصویرگر:راهله برخورداری،گلاسه)
(داستان های فارسی،قرن 14،گروه سنی:ه(15تا17سال))
چهارشنبه 31 تیر 66 ماه تیر نیز گذشت. این، اولین بار است که ماهی، بر من اینسان میگذرد. ماه تیر گذشت؛ ولی آیا سال تیر نیز خواهد گذشت؟ آیا سالهای تیر نیز خواهند گذشت؟
بابا گفت: از همان اول میدانستم بلایی در راه است. از همان روزی که ملخها حمله کردند سایه مرگ همه جا دیده میشد. عمو ادریس گفت: بگو سایه ملخ.
گلولهای نزدیک گله گوسفندها به زمین مینشیند. گله، وحشتزده پراکنده میشود. هر کدام از گوسفندها در سویی پا به فرار میگذارند...
بعد، صدای رگبار است و پوکههایی که از اسلحه حبیب بیرون میپرند و میخورند به سر و صورتم. بعد، سیاهیها هستند که جیغکشان، پا میگذارند به فرار...