به محض پرداختن به مبداشناسی یا مسئله آغاز هستی، متوجه این مطلب می شویم که در این راه با برخی مشکلات اساسی مواجه خواهیم شد. چگونه میتوان به منشا و علت هر چیزی پی برد؟ اگر پاسخ این باشد که هز معلولی علتی دارد باز میتوان پرسید که آن علت خود چگونه پدید آمده است و به همین ترتیب به عقب رفت. این همان تسلسل علل است که راه به جایی نمیبرد. اگر گفته شود که قبل از هستی نیستی وجود داشته است به صورت ضمنی هستی چیزی به نام نیستی را فرض کردهایم و این خود نوعی تناقضگویی است.