آیریس دوازده ساله خوره چیزهایی است که با پیچ و مهره سر و کار دارد و از کامپیوتر گرفته تا رادیوهای قدیمی. همه را تعمیر میکند. او چون تنها دانشآموز ناشنوای کلاس است، بقیه طوری با او رفتار میکنند که انگار خیلی هم باهوش نیست. اگر تا به حال حس کردهاید کسی حرفتان را نمیفهمد، حتما میدانید به آیریس چقدر سخت میگذرد.
آیریس وقتی میفهمد نهنگی وجود دارد که نمیتواند با نهنگهای دیگر حرف بزند، حس نهنگ را درک میکند. بعد ایدهای به ذهنش میرسد: باید برای نهنگ آواز بخواند. اما چطور باید آهنگ را به گوش نهنگی برساند که پنج هزار کیلومتر با او فاصله دارد؟