همه نمیدانند من چهطور فیلیپ مترز پیر را کشتم، فکش را با بیل خرد کردم. ولی بهتر است اول راجع به دوستیام با جان دیونی بگویم، چرا که مترز پیر را اول او از پا انداخت، با یک تلمبه دوچرخه که خودش از یک میله آهنی توخالی درست کرده بود محکم کوبید به گردنش، دیونی کارگری بود قلچماق، ولی تنبل و آزاد از مخ. متهم ردیف اول ماجرا او بود. او بود که به من گفت بیلم را بیاورم. او بود که دستورها را داد و گفت که در هر موقعیت چه باید بکنم.