فرهاد کشوری


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
کتاب بوف19 (مریخی)
  • همراه با تخفیف
  • 100,000 تومان
  • با تخفیف: 85,000 تومان
ماموریت جیکاک
  • همراه با تخفیف
  • 230,000 تومان
  • با تخفیف: 195,500 تومان
دست نوشته ها
  • همراه با تخفیف
  • 190,000 تومان
  • با تخفیف: 161,500 تومان
مریخی
  • همراه با تخفیف
  • 220,000 تومان
  • با تخفیف: 187,000 تومان
دایره ها و گره کور
  • همراه با تخفیف
  • 150,000 تومان
  • با تخفیف: 127,500 تومان
کی ما را داد به باخت؟
  • همراه با تخفیف
  • 90,000 تومان
  • با تخفیف: 76,500 تومان
شب طولانی موسا
  • همراه با تخفیف
  • 130,000 تومان
  • با تخفیف: 110,500 تومان
کوپه شماره پنج
  • همراه با تخفیف
  • 215,000 تومان
  • با تخفیف: 182,750 تومان
تونل
  • همراه با تخفیف
  • 175,000 تومان
  • با تخفیف: 148,750 تومان
قهوه چی چمن سلطان
  • همراه با تخفیف
  • 200,000 تومان
  • با تخفیف: 170,000 تومان
شب مرشد کامل
  • همراه با تخفیف
  • 179,000 تومان
  • با تخفیف: 152,150 تومان
کوپه شماره 5 (مجموعه داستان)
  • 38,000 تومان
  • با تخفیف: 38,000 تومان

کتاب بوف19 (مریخی)

  • 100,000 تومان

(داستاه های فارسی،قرن 14)

ماموریت جیکاک

  • 230,000 تومان

(داستان های فارسی،قرن 14)

دست نوشته ها

  • 190,000 تومان

(داستان های فارسی،قرن 14)

مریخی

  • 220,000 تومان

(داستان های فارسی،قرن 14)

دایره ها و گره کور

  • 150,000 تومان

(داستان های کوتاه فارسی،قرن 14)

کی ما را داد به باخت؟

  • 90,000 تومان

(داستان های فارسی،قرن 14)

شب طولانی موسا

  • 130,000 تومان

(داستان های فارسی،قرن 14)

کوپه شماره پنج

  • 215,000 تومان

(داستان های کوتاه فارسی،قرن 14)

تونل

  • 175,000 تومان

(داستان های کوتاه فارسی،قرن 14)

قهوه چی چمن سلطان

  • 200,000 تومان

(داستانهای کوتاه فارسی،قرن 14)

شب مرشد کامل

  • 179,000 تومان

نمی‌دانست چرا خواب این یکی را می‌دید. خواب میراحمد کاشی از بزرگان نقطویان. نه به شکل خودش؛ آهویی می‌دید که به او خیره بود، گاهی کبوتری و چند کرت به شکل جوانی خوش‌چهره، اما نمی‌دانست چرا همیشه وقتی بیدار می‌شد میراحمد کاشی به یادش می‌آمد. «علت، حرف‌های او بود حتما.» قراولی با لگد در خانه میراحمد را باز کردند و او پا به حیاط گذاشت. میراحمد به ایران آمد و گفت: «خوش آمدید، قبله عالم.» از دو پله ایوان بالا رفت. میراحمد جلو آمد، خم شد دست او را ببوسد، کنارش زد و پا به اتاق مهمان گذاشت. نگاهش به دایره چهاربخش و نقطه میانش بر دیوار افتاد. میراحمد به اتاق آمد. رو گرداند به میراحمد که روبه رویش دست به سینه ایستاده بود. گفت:«میراحمد می‌خواهم بکشمت.» میراحمد گفت: «ما را از کشتن بیمی و از مردن باکی نیست، چه به ما یقین حاصل است که بعد از مرگ در اندک زمانی به صورت بهتر از این درمی‌آییم و در هر آمد و رفتی کمال دیگری حاصل می‌کنیم. من چند نوبت به این دنیا آمده و رفته‌ام.» «بازگشتی در کار نیست، می‌فرستمت به جهنم.»

کوپه شماره 5 (مجموعه داستان)

  • 38,000 تومان

در ساختمان را که باز کرد، اول دست‌ها را دید. بعد نفهمید چطور چنگ انداختند و از روی موزاییک‌ها بلندش کردند. تا آمد فریاد بزند و کمک بخواهد چسبی دهانش را بست. دست و پایی زد تا از دستانش بیرون بیاید. زورش نرسید. دم‌پایی‌ها از پاهاش درآمدند و روی موزاییک‌های کف پیاده‌رو افتادند. زورکش بردند و هلش دادند توی پرادو. دوتا از مردها دو طرفش نشستند. سومی جلو نشست و چهارمی پشت فرمان. ماشین از جا کنده شد. خیابان خلوت بود. دست آورد چسب را از روی دهانش بردارد. مرد کاپشن زیتونی طرف راستش، دستش را گرفت. گفت: «دساتو نمی‌خوایم ببندیم.»

صفحه‌ی 1