«مغز موسیقیایی در خدمت بدن اجتماعی» حاصل کوششی است برای پل زدن میان شکاف ذهن - بدن و فاصله گرفتن از دوگانهباوری رایج دکارتی، آن هم به کمک موسیقی. میدانیم که منشا تکاملی موسیقی در روند تکامل موجودات، بهویژه انسان، یکی از چالشهای علمی بینارشتهای است. نقش عناصر موسیقیایی در تکوین زیستشناختی - فرهنگی در شرایط رابطه جنین - مادر و نوزاد - مادر و نیز درک کارکردهای اولیه دستگاه شناختی و چگونگی تکوین رشد اولیه فرهنگ انسانی بسیار مهم است. پویایی موسیقیایی خبر از انعطافپذیری مغز و بدن ما میدهد و رشد و تحول سوژه انسانی ما در زیستجهان را ممکن میکند و بدین طریق میتواند به جهان ما معنا بخشد. موسیقی، در هر نوع و سطح خود، جهانی وسیعتر را در مقابل ما میگستراند و رشد میدهد. به همین دلیل، موسیقی تمامی شباهتها و تفاوتهای زیستی ما را در طول زندگی اجتماعی و فرهنگی نمایندگی میکند و باعث میشود این همه تنوع در ذوق و سلیقه موسیقیایی ما انسانهای کره زمین دیده شود. موسیقی از مرزهای جغرافیایی و تاریخی عبور میکند و قدرت تعامل و پذیرش و فهم فرهنگهای مختلف را افزایش میدهد و شباهتها و مشترکات میان آدمیان را تقویت میکند. بنابراین هر شکلی از موسیقی را باید پاس داشت، چون موسیقی اساس زیستجهان متنوع ماست.