فروید خود را در زمرۀ متفکرانی جای داده که زندگیمان را تغییر دادهاند. ما حیات ذهنی انسان را از طریق زبان او میفهمیم. برای مثال، فهم عرفی باور دارد که انگیزههایمان چه بسا غیر از آن چیزی باشند که به نظر میرسند، گرایشهای ذاتیمان چهبسا بیانگر تاریخ باستانیمان باشند، و اینکه اگر از خواهشهای درونیمان باخبر باشیم سلامت ذهنیمان را بهبود میبخشیم. اما در پشت چنین بیانات عملاً پیشپاافتادهای یک نظریۀ بسیار پیچیدهتر و لبریز از ریزهکاری خوابیده است. نظریۀ فروید یک ساختار است متشکل از اجزاءِ بهدقت بههم چفتشده و بههموابسته، ساختاری که بنیادیترین سازههایش را فروید جرح و تعدیل کرد، گسترش داد، بازنگری کرد، و آنها را در بینشی هردَم پرداختهتر گنجانید. برای اینکه بدانیم خودِ فروید چه گفت باید بهدقت ردّ فرایند کاری او و آن بینش روبهتکامل را پیگیری کنیم. کارِ کتاب حاضر همین است. این کتاب با پرداختن به یازده نوشتۀ نظری و اساسی فروید به ترتیب گاهشناسانه، ساختار نظاممندی را آشکار میکند که طی دورۀ کاری او بهتدریج در شکل پیچیدهای تکامل پیدا کرد. کتاب حاضر هر استدلال را پیادهسازی و بازسازی میکند تا از دل اصلهایی که فروید اصلهای بنیادی نامید نظریۀ او را به روشنترین شکل ممکن بیان کند. آثار فروید، بهرغم سبک گاه پرطمطراق و زبان گاه دشوارفهمشان، با ظرافت تراش خوردهاند، و یک داستان تعریف میکنند – یک داستان جذاب و طنینانداز که حیات روانی را به همان گونهای که زندگیاش میکنیم و نبضش را مییابیم بازآفرینی میکند.