اوایل دهه 50 میلادی است و تیلی دانیج به زادگاه خود در استرالیا برگشته و در فکر انتقام است. او وقتی کودک بود پا به این شهر گذاشت و تا ده سالگی کولهباری از خاطرات نفرتانگیز را با خود حمل میکرد. در کودکی به او تهمت قتل زدند و او را به گناه نکرده از مادرش جدا نمودند.
رمانی زیبا توام با درسهایی پویا از زندگی روزمره...