در روزگاری زندگی میکنیم که ما انسانها، غالبا هنر زیستن و ایمان خویش به زندگی را از دست دادهایم. چه بسیار از ما که زندهایم بیآنکه زندگی کنیم. زندگی روزمره، بدون تجربه زیستن از نفس جریان زندگی، زیستن نازیسته و زندگی تجربه ناشده است. تجربه زندگی امری نیست که صرفا به واسطه مفاهیم و با خرد ابزاری و خرد استدلالی بتوان بدان نایل شد. خردمند بودن صرفا پیروی از مفاهیم و دلایل نیست؛ بسیار از مردم دارای عقل سلیماند، بیآنکه لزوما خردمند باشند. انسان خردمند کسی است که میداند چگونه ساده زندگی را تجربه کند و شجاعانه بزید. در زمانه ما خرد زیستن در میان اکثر قریب به اتفاق ما انسانها به فراموشی سپرده شده است و این خرد، که همراه با شور زندگی و توام با احساس بهجت و شادمانی است به سختی به دست میآید. لذا ما غالبا فاقد وحدت و یکپارچگی معنوی حقیقی هستیم. این اثر خواهان است تا خوانندهاش را به شجاعت در زیستن، در معنای عمیق زیستن و چشیدن لحظههای نادر زندگی دعوت نماید.