پوملو، فیل فیلسوف صورتی، گاهی کار و زندگیاش را ول میکرد و مینشست و از خودش سوال میکرد. مثلا میپرسید آیا عنکبوتها خواب میبینند؟ چرا گوجه فرنگیها قرمزند؟ پوملو از خودش میپرسید اگر جایی برود که هیچکسی آنجا نباشد، چهکار میکند؟ یا اینکه مورچهها به چی فکر میکنند؟ پوملو زیاد فکر میکرد و یک عالمه سوال داشت. تو هم مثل پوملو زیاد فکر میکنی؟ عجیبترین سوالی که تا حالا به فکرت رسیده چیست؟