دونالدری پولاک


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
شیطان همیشه
  • 45,000 تومان
  • با تخفیف: 45,000 تومان
سفره آسمانی
  • 55,000 تومان
  • با تخفیف: 55,000 تومان
داستان‌های اوهایو (مجموعه داستان)
  • 19,500 تومان
  • با تخفیف: 19,500 تومان

شیطان همیشه

  • 45,000 تومان

بدون شک در ادبیات معاصر آمریکا، کمتر نویسنده‌ای را می‌توان یافت که همانند دونالد ری‌پولاک در به تصویر کشیدن فرهنگ عامه و پیچیدگی‌های آن در قالب داستان تا به این اندازه موفق باشد. سبک روایی و پر از تعلیق ری‌پولاک بدیع و سرشار از خلاقیت است. آفرینش و خلق دلهره در «شیطان، همیشه» از کلیشه‌های همیشگی این سبک پیروی نمی‌کند و این همان جوهر و مایه‌ای است که داستان را در این ژانر متمایز می‌سازد. بسان دو رمان دیگر پولاک - سفره آسمانی، داستان‌های اوهایو - داستان در فاصله زمانی پس از جنگ جهانی در اوهایو، قلب تاریک ایالت‌های جنوبی، دنبال می‌شود. ابرقهرمانی وجود ندارد و تمام شخصیت‌های کتاب به یک اندازه در خط داستان پررنگ و تاثیرگذارند. در واقع قهرمان اصلی این کتاب شیطان است که افسار دیگران را در دستان خود می‌گیرد و در قالب انسان، آن‌ها را به نیایشگاه خود می‌کشاند. در سال 2012 کتاب «شیطان، همیشه» برنده جایزه توماس و لیلیان دی. چافین شد و در همان سال همراه با ستایش و تحسین منتقدان، جایزه ادبی فرانسه و آلمان را نیز نصیب خود کرد. رمانی عجیب با نگاهی نو و قصه‌ای پرفراز و نشیب.

سفره آسمانی

  • 55,000 تومان

پولاک که در روایتگری زندگی پسرهای جوان بسیار قوی ظاهر شده است، در این رمان نیز داستان ماجراجویی سه پسر فقیر را روایت می‌کند که با مرگ پدر سختگیرشان در دنیا تنها می‌شوند. آشنایی با یک کتاب و همزادپنداری با قهرمان داستان و رویای پولدار شدن، پای آن‌ها را به ماجراجویی باز می‌کند که سرنوشتشان را دستخوش تغییر می‌کند. پولاک با قلمی ظریف و گیرا ما را به تک‌تک شخصیت‌های کتاب علاقمند می‌کند و ما همراه این سه برادر تا ناکجاآباد ذهن نویسنده سفر می‌کنیم...سفر به آمریکایی که در هیچ کتاب و قصه‌ای چنین چهره‌ای از آن را مشاهده نکرده‌ایم.

داستان‌های اوهایو (مجموعه داستان)

  • 19,500 تومان

وقتی آن شب آن یکی سرباز فرار کرد، من نشستم بالای آن پشته و به گریه‌زاری‌های آن یکی گوش دادم. هر چند دقیقه یک تکه سنگ می‌انداختم کنارش و می‌شنیدم یکی از مارها باز نیشش می‌زد. نزدیکی‌های نیمه‌شب بود که سرش پس افتاد و شنیدم کمی با مادرش حرف زد. چیزهایی به او گفت که تا به حال به او نگفته بود، اما آخرش همه‌چیز ساکت شد و من فهمیدم او هم تسلیم چنگال مرگ شده است. روز بعد آن یکی که در رفته بود با چند نفر با یک کامیون اتاق‌دار بزرگ برگشت و قبل از این که وارد چاله شوند و جسد سرباز مرده را بیرون بیاورند، بیش از چهل خشاب تیر گوزن‌کش جای جای چاله خالی کردند.

صفحه‌ی 1