عصر قاجاریه یکی از شگفتانگیزترین و تلخترین دورههای تاریخ ایران است. خطر انقراض این سلسله در بستر زمان همواره احساس میشد، اما با حمایت روس و انگلیس، قاجاریان تا اوایل سده چهارده دوام یافتند. شاه قجر و دربارش ضلع سوم مثلث دشمنان ملت را با روس و انگلیس تشکیل دادند. حتی در قراردادهای 1907 و 1915 روسیه بدون حضور شاه و بی آنکه مردم ایران را به حساب آورد با انگلیس ایران را میان خود تقسیم کردند.
دوبار صدرات ایران به قائم مقام فراهانی و امیر کبیر رسید. فرصتی بود تا آنان ملت ایران را به راه پیشرفت و ترقی اندازند و کشور را از ورطه نابودی برهانند، اما این بزرگواران از توطئه هلاکت این مثلث شوم نجات نیافتند و به قتل رسیدند. ایران در دایره مهجوریت و عقبماندگی محبوس کردند. این دشمنان سهگانه هر کارخانه جدیدی در کشور راه افتاد، از کار انداختند و کارگاههای هزاران ساله منسوجات سنتی و صنایع دستی را ویران کردند. و از بازرگانان ایرانی چند برابر تاجر روس و انگلیس مالیات گرفتند و او را ورشکسته و خانهنشین کردند. در حالیکه بانک شاهی و بانک استقراضی خانههای مردم را به گرو میبردند، اجازه راهاندازی یک بانک را در کشور به کسی ندادند. در حالیکه در انتهای عمر این سلسله عراق، مصر، ترکیه و هند هزاران کیلومتر راهآهن داشتند، یک متر راهآهن در ایران نساختند. با تغییر کشت غلات و پنبه و غیره به خشخاش و تولید تریاک، مردم را محتاج ورود گندم و طعمه قحطی و گرسنگی و مرگ کردند. تا عاقبت با خروج روسیه از ایران به سبب انقلاب بلشویکی سال 1917م و قطع امید انگلیس از قاجاریان، اتحاد سه ضلعی آنها از هم پاشید و سلسله قاجاریه هم ناتوان از ادامه راه از حکومت باز ایستاد.