آنچه در این کتاب میخوانید:
از بچگی کار می کردم
با هفتهای 10 تومان حقوق جمعهها هم کار میکردم
اینکه دیگران چقدر حقوق میگیرند به من ربطی ندارد
خوب بودن آخرین برگ برنده من است
هیچوقت حقوق کارگری کاملی نگرفتم
پایم را شکستم تا بتوانم کارکنم
همیشه شاکر بودم و نق نمیزدم
داستان مغازه خریدن من و دو بار گزیده شدن از یک سواخ
شکلگیری برند بستنی نعمت
من خدا را میدیدم و صدایش را میشنیدم
خرید وسایل دست دوم و تجهیز مغازه
سنگاندازیهای مسیر موفقیت و پلمپ شدن مغازه
در کسب و کار دشواری فراوان هست
از کارگاه بستنیسازی تا احداث کارخانه
ایزو برای ممکلت ما جواب نمیدهد
مشکلات اغلب شرکتهای ایرانی نبود سیستم دقیق است
دلم میخواهد برای انسانها اثرگذار باشم
طعم ویژه بستنی نعمت
کارآفرینان در تمام دنیا بسیار محترم هستند