رمان حاضر نمونه ای شاخص از سبک موسوم به جریان سیال ذهن در ادبیات به شمار میرود، یا فضایی کافکاوار و زبانی تند و طنزی سیاه. سامی سی و هشت ساله، مجرمی خردهپا، وقتی به خودش میآید که در سلول بازداشتگاه است و نمیتواند جایی را ببیند؛ فقط به یاد دارد که پیش از درگیری با پلیسها، چشمانش سالم بود و پس از کتکهایی که در خیابان از آنها خورد، بیهوش شد. سامی با تمام وجود منتظر محبوبش هلن است که همچون شخصیت غائب نمایشنامه در انتظار گودو شاید هیچوقت پیدایش نشود. سامی باید از دست پلیس فرار کند، و خواننده باید پابهپای او فراز و نشیب این راه را پشت سر بگذارد و به آینده و گذشته سفر کند.
داستان واقعی به اوج میرسد که...