الکینز در این کتاب جایگاهی جدیتر، مهمتر و قابل استنادتر برای منتقد طلب میکند: جایگاهی که در آن منتقد هم به نقد و داوریهایی بلندنظرانه از یک نمایشگاه نظر داشته باشد: مانند داوری درباره جریانهای مهم تاریخ هنر و بالطبع بالاتر رفتن جایگاه خود نقد، طوری که بتواند به عنوان بخشی از تاریخ هنر مورد ارجاع و مطالعه قرار بگیرد و در متون آکادمیک نیز به آن ارجاع داده شود. این جایگاه بلندمرتبه و پراهمیت به دست نمیآید مگر با کسب دانش و مطالعه و تعمق و بلندپروازی که منتقد در آن جایگاه و اهمیت حرفه خود را به عنوان یک عمل روشنفکرانه جدی بگیرد.