در دنیایی که هرکسی سعی دارد پلههای ترقی را طی کند یا جایگاهی برای خود بسازد، حضور کلید رهبری است. وقتی یونیفرم رهبری یک تیم را بر تن میکنید، به خاطر بسپارید شما بنا به دلیلی در جایگاه فعلی خود قرار دارید؛ نه به این معنی که نمیتوانید تردید کنید یا به دنبال جایگاه جدیدی باشید. هر یونیفرم از سه بخش تشکیل شده است: اول لوگوی لیگی که تیم در آن بازی میکند و بین همه تیمها یکسان است. اگر لیگ وجود نداشته باشد، تیم و بازیکن هم معنایی نخواهد داشت؛ سپس نام هر تیم جلوی لباس هر بازیکن نوشته شده است. اگر تیمی نباشد، بازیکن هدفی ندارد. پس بازیکن باید بداند که تیم در مرتبهای بالاتر از خودش قرار دارد و نهایتا نام و شماره بازیکن پشت یونیفرم نوشته شده است. حال اگر بازیکنی یونیفرمش را برعکس بپوشد، همه او را مسخره میکنند و اگر بازیکن بگوید که این کار را میکند چون خودش از تیم مهمتر است، او را احمق خطاب میکنند. در زندگی ما تیم میتواند جایی باشد که در آن کار میکنیم، یا خانواده و ... و لیگ هم میتواند عشق باشد و هدف.
در محیط کار، رفتار یک رهبر با دیگران، به لیگ وجاهت میدهد و به تیم قدرت، چراکه رهبر ابهت و نظم یک ژنرال را دارد، درعینحال که خودش را عضوی از تیم میداند. رهبر توانایی این را دارد که شرایطی ایجاد کند تا خلاقیتها مجال بروز پیدا کنند، فضای خوبی برای پیشرفت ایجاد شود و همه فرصت این را بیابند که بهترین نسخه خودشان باشند، یا بهتر بگوییم: کسی یونیفرمش را برعکس نپوشد!