یکی از اهداف این کتاب این است که نشان دهد چگونه سردرگمی درباره کارکرد واژهها خیالات باطلی ایجاد میکند که ما را به بند میکشند. این موضوع نه فقط برای افرادی که به دنبال کمک هستند، بلکه برای جامعهای نیز که پذیرای خیال باطل است تاثیرات مخربی به همراه دارد. ما با تمرکز بر کاربرد واقعی نشانهها، به دنبال راهی برای تضعیف «خودکامگی» این باور هستیم که فرایندهای درونی ذهنی علل افکار و رفتارهایمان هستند.این باور نادرست مبتنی بر این تصور است که واژههایی مانند «فکر»، «باور»، »شهوت»، «نیت» و «احساس» به حالات، ابژهها و فرایندهای موجود در جهان درونی ذهن یا مغز اشاره دارند که علت رفتار محسوب میشوند. در نتیجه این باور، تصور میکنیم که جستجوی ناخودآگاه یا مغز به رهایی از تعارضهای ذهنی میانجامد. این تصویر به دلیل فهم محدودکننده ما از زبان به وجود میآید. در این تصویر به روشهای مختلف کاربرد کلمات و بافتاری که کلمات در آن استفاده میشوند توجه نشده است....