جان لاک، به پدر لیبرالیسم، پدر حقوق بشر، پدر فلسفه تجربی، پدر معرفتشناسی مدرن و ... معروف است. اما در این رساله، همچون یک متکلم و متاله دینی ظاهر میشود و علیه سختگیری مذهبی زبان میگشاید. به سوءاستفادهی اهل قدرت از دین خدا میتازد و انگیزههای دنیوی و مادی متعصبین مذهبی از بهانه کردن امور اخروی را افشا میکند و نشان میدهد که تاسیس حکومت بر پایهی اصول مذهبی شرک ورزیدن به خدا است.
چهرهی او در این رساله، هم چهرهی مردی مومن است که از حقیقت دین در مقابل فساد اهل قدرت و خرافات عوام دفاع میکند و هم چهرهی مردی انسان دوست، که از فشار سیاسی ناموجه به مردم، بهخاطر عقاید مذهبیشان که مسئلهای تماما شخصی است، به تنگ آمده است. اما رساله چگونه پدید آمد؟ معروف است که این رساله حاصل نامهنگاری او با متاله هلندی، فیلیپ فون لیمبورگ، دوست جان لاک است و فون لیمبورگ بود که در سال 1689 این رساله را منتشر کرد.
اما در صحت این داستان تردیدهایی تاریخی هست و پژوهشهای ماریو مونتوری نشان میدهد که جان لاک در اصل به تشویق آنتونی اشلی کوپر، چهار سال قبل در سال 1685 «رسالهای دربارهی رواداری» را نوشته بود و در مصاحبت با فیلیپ فون لیمبورگ فهمید که هر دوی آنها، مستقل از یکدیگر، به نتایج تقریبا یکسانی دربارهی نسبت بین سیاست و دیانت رسیده بودهاند.