جستجو نتیجهای نداشت
نتیجه جستجو
از
تا
شاید اردک و اسب آبی با هم خیلی فرق داشته باشند، ولی بهترین دوست همدیگرند. اردک بازیگوش، دوستش اسب آبی را به پیادهروی زیر باران دعوت میکند ولی آن ها بلد نیستند دوتایی از یک چتر استفاده کنند.
آماده شدن برای اردوی تابستانی اصلا کار راحتی نیست؛ مخصوصا برای بچه قورباغهها! ولی وگی هم مثل خیلی از بچه قورباغهها ذوق دارد با دوستهایش به اردو برود و قایقسواری کند و مسابقه شنا بدهد.
وگی این چه کاریه؟ دور بودن از مامان و بابا و تنها ماندن در خانه اصلا کار راحتی نیست؛ مخصوصا برای بچه قورباغهها! وگی هم مثل خیلی از بچه قورباغهها دوست دارد با بزرگترها به مهمانی برود نه اینکه شب زود بخوابد.
درست رفتار کردن در رستوان اصلا کار راحتی نیست؛ مخصوصا برای بچه قورباغهها! ولی وگی هم مثل خیلی از بچه قورباغهها دوست دارد با مامان و بابایش به رستوران برود و غذاهای خوشمزه بخورد و حسابی خوش بگذراند.
وگی چشمهات رو ببند! دعوت کردن تمام دوستان به جشن تولد اصلا کار راحتی نیست؛ مخصوصا برای بچه قورباغهها! ولی وگی هم مثل خیلی از بچه قورباغهها دوست دارد در روز تولدش همه دوستهایش را دعوت کند و کیک و خوراکیهای خوشمزه بخورد و یک عالمه اسباببازی معرکه هدیه بگیرد.
بازی فوتبال اصلا آنطور که به نظر میآید راحت نیست؛ مخصوصا برای بچه قورباغهها! ولی وگی هم مثل خیلی از بچه قورباغهها دوست دارد یک فوتبالیست حرفهای شود و تند و تند گل بزند و همه با جیغ و دست و سوت تشویقش کنند.
وگی جون بدو بیا! ساختن خانه درختی و کار کردن با میخ و اره و چوب اصلا کار راحتی نیست؛ مخصوصا برای بچه قورباغه! ولی وگی هم مثل خیلی از بچه قورباغهها دوست دارد برای خودش یک خانه درختی داشته باشد و بتواند آنجا با دوستهایش بازی کند و خوراکی بخورد و حسابی خوش بگذراند.