«جاستین گرگ» را میتوان متخصص روانشناسی حیوانات و بهطور مشخص، دولفینها و نهنگها دانست. او دکترای روانشناسی خود را در سال 2008 از دانشگاه دوبلین و با مطالعه شناخت اجتماعی دولفینها دریافت کرده است. گرگ همچنین به زبانشناسی و تکامل زبان علاقهمند است و عموم مطالعات و نوشتههایش در همین حوزهها هستند. تمرکز او در این کتاب نیز بر رفتارشناسی حیوانات و دیدگاههای فیلسوف بزرگ و مهمی چون نیچه در این باره است. گرگ به طرز ماهرانهای بین فلسفه و روانشناسی ارتباط برقرار کرده است و کتابش را میتوان نمونه کاملی از مطالعات بینرشتهای محسوب کرد. کتابی که هم فلسفی است، هم روانشناختی.
«اگر نیچه نهنگ شاخدار بود» در هفت فصل تنظیم شده است که در هر کدام از آنها، گرگ با تمرکز بر جنبههای مختلف رفتار و زندگی انسان، نظیر دروغگویی، خشونت، مرگآگاهی، اصول اخلاقی و... نشانمان میدهد که چهقدر باید از حیوانات بیاموزیم.
ما همیشه به جهان و گونههای غیرانسانی موجود در آن از دیدگاه هوش انسانی خودمان نگاه کردهایم. اما چه میشد اگر صدایی را که منحصربهفردی گونه ما را فریاد میزند، خاموش کنیم و در عوض به داستانهایی گوش دهیم که گونههای دیگر برایمان بازگو میکنند؟ چه میشد اگر اقرار کنیم که گاهی اوقات دستاوردهای بهاصطلاح انسانی ما از نظر تکاملی در واقع راهکارهای بسیار احمقانهای هستند؟ با این کار تمام دنیا را زیر و رو میکنیم. در این صورت حیواناتی که به ظاهر از هوش کمتری برخوردارند مثل گاو، اسب و نهنگ شاخدار نابغه به نظر میرسند. ناگهان قلمرو حیوانات مملو از ذهنهای ساده و زیبایی میشود که راهحلهای ساده اما هوشمندانهای برای مسئله بقا پیدا کردهاند.
هوش بشر چه فایدهای دارد؟ این سوالی است که نیچه را آزار میداد، درست همانطور که مرا آزار میدهد. بیایید ببینیم میتوانیم با هم به آن پاسخ دهیم.